تلفنِ خانه پدریمان که زنگ میخورد ...به گمان اینکه که مهمانست درست مثل زمانی که خداداد عزیزی با بوسنیچ دروازبان استرالیا تک به تک شده بود ، نیمخیز میشدیم ...رختهایی که پهن کرده بودیم در حیاط را برمیداشتیم...آب حوض رو عوض میکردیم...سیبها را روانهی آب داخل حوض میکردیم...قندهای جاقندی را پر میکردیم تا مبادا چایشان لبدوز نباشد ...سماور را روشن میکردیم که چایشان لبسوز باشد... که وقتی مهمان آمد ذوق کند از دیدن قندهای هم اندازه ...از نعلبکی که خودش را با رنگ استکان وفق داده...از پشتی و فرش و کرسی که پتانسیل همنوایی سمفونی ۹ بتهون را دارند آنقدر که هماهنگند...
دنبال کسی هستیم که "جای ما باشد" از این به بعد ...
حواسش از شنبه تا چهارشنبه به کلون در باشد که اگر کسی مهمان آمد طوری حواسش به او باشد که آب در دلش تکان نخورد...
**خوب خرید کند یا نه اصلا بلد باشد از کجا خرید کند برای مهمانهای خانه پدریمان...
آنقدرها با سلیقه باشد که هر کسی میشناسدش بگوید " از هر انگشتش هزار هنر میبارد" : )
آنقدری خوب بلد باشد قلق مهمان را که علاوه بر لبهایش چشمهای مهمان هم بخندد...
آخر مهمان حبیب خداست : )
معرفی شرکت
در حوزه منابع انسانی فعالیت داریم. الگو و نمادمان پنگوئن است که نشانههای زیادی از پنگوئن را حتی در لوگوی خودمان میتوانید پیدا کنید .
پنگوئن ها پرندگانی هستند که سهم آسمان بودند و درگذر زمان ، زمین پناهی برای زیست آن ها شد. بال هایشان تبدیل به باله شد و مانند انسان روی دوپا راه رفتند. آنها کلیشههای ذهنی پرواز برای پرنده را از بین بردند و برای همین نماد تحول اند. "برخلاف آب شنا کردن" مهارت و توانمندی میخواهد و پنگوئن که از سریع ترین گونه شناکنندگان هم هست بهتر از بقیه جانداران میتواند از پس این کار برآید. به گمان ما پنگوئن نماد درستی برای پرانتز است .برای ما که میخواهیم کلیشه های منابع انسانی را تغییر دهیم.. میخواهیم پرانتز پنگوئن نماد "تحول "باشد. در حوزه ی منابع انسانی. میخواهیم صدای "آب از آهن جدا کردنمان" به گوش خیلیها برسد